کاردستی، صنایع دستی و اشپزی

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهرسا» ثبت شده است

رمان بیا رفیقم باش قسمت پنجم

خاله سائده-عمو علی-عمو یاور-عمه نازگل- دونه دونه آمدن بالا سرم و نصیحتم میکردن که بیشتر حواسم باشه.

آخر از همه هم سرنا آمد.    

سرنا:دختر چه بلایی سرخودت آوردی آخه؟با کی میرفتیم دانشگاه

همه رفتن دو روز تو بیمارستان بودم مامان هم پیشم بود بعد از دو روز مرخصم کردن خدایا یک کاری بکن دیگه آن پسره را نبینم.بابا و داداش رهام و رادمهر آمدن.رهام پرید تو بغلم.

رهام:آجی جونم حالت خوبه.

لبخند زدم رفتیم خانه روی تخت دراز کشیدم.اصلا حالم خوب نبود سرم سنگینی میکرد وای خدا بیدار که شدم نمی تونستم از سردرد تکون بخورم با بدبختی رفتم پیش مامان بغلش کردم

مامان ستاره:چی شده دخترم

به سرم اشاره کردم مامان که فهمید دو بسته قرص داد دستم

مامان ستاره:عزیزم از هر کدام یکدونه بخور

قرص ها را خوردم رفتم باز بخوابم.

که گوشیم زنگ خورد سرنا بود حوصله نداشتم جواب بدم قطع کردم دوباره زنگ زد که دیدم ول کن نیست جواب دادم

-بله

سرن:به به خانم بهتر شدی؟

-اگه شما بزاری به امید خدا بهتر میشم

سرن:آخ ببخشید مزاحم شدم خواستم بگم اگه حالت بهتره فردا بیای محضر

-به سلامتی میخواهین نامزد کنید

سرن:بله

-باشه حتما میام

سرن:لباس خوشگل بپوشیا

-چشم کار نداری

سرن:نه عزیزم برو به کارت برس خداحافظ.

-خداحافظ

رفتم روی تخت دراز کشیدم بیدار که شدم هوا تاریک شده بود.

از پله ها رفتم پایین بابا داشت نماز می خوند مامان داشت شام درست میکرد.

مامان ستاره:عزیزم بیا غذاتو بخور

-مامان میل ندارم مرسی

موافقین ۱ مخالفین ۰
مهرسا پیشگاهی

رمان بیا رفیقم باش قسمت چهارم

بیا این لقمرو بخور ضعف نکنی

-دستتون درد نکنه

با مامان خداحافظی کردم سوار ماشین شدم زنگ زدم به سرنا

سرن:بله

-سلام بر دوست قشنگم چطوری

سرن:امروز حالم خوب نیست رایا نیا دنبالم میخواهم بخوابم

-خیلی خوب ایشالله خوب میشی من خودم میرم بای

سرن:باشه خداحافظ

رفتم دانشگاه وای ده دقیقه دیر رسیدم

در را زدم

استاد:بفرمایید

-سلام استاد ببخشید دیر امدم

استاد:من بعد زود بیاین خانم یاوری

-چشم

رفتم روی صندلی بشینم صندلی خالی پیدا نمیشد فقط یکدونه بود که کنار عالی بخت بود به یکی از بچه ها گفتم جاهامونو عوض کنیم گفت نه مجبور شدم رفتم نشستم

عالی بخت: انگار یک نفر دیر آمده

اصلا جوابش را ندادم

بعد کلاس رفتم کافه ی دانشگاه نشستم یک آبمیوه سفارش دادم.که یک نفر مثل عزرائیل آمد جلوم نشست عالی بخت بود بلند شدم برم رو یک صندلی دیگه بشینم که از پشت گفت آهای خانم جوابش را ندادم

عالی بخت:هوی دختر                                   

برگشتم هوی پدر مادرتن که وقت نذاشتن بهت ادب یاد بدن خجالت نمیکشی

بلند شدم قلبم داشت میومد توی دهنم دوباره جولومو گرفت:چرا با من حرف نمی زنین

-میری آنور یا جیغ و داد کنم                          

عالی بخت: چرا؟

سریع از کنارش رد شدم.سوار ماشین شدم که برم خانه.دست خودم نبود از ترس پامو گذاشتم روی گاز که یکدفعه فرمون از دستم در رفت ماشین چپ کرد خورد به تیر برق نمی دانم چی شد که دیگه چیزی ندیدم

چشمم را که باز کردم توی بیمارستان بودم مامانم بالا سرم بود و داشت قرآن میخواند و گریه می کرد.

مامان وقتی که فهمید بهوش آمدم خوشحال شد

مامان ستاره:دخترم بهوش آمدی

پرستار ها آمدن بالا سرم یکی از پرستار ها به مامان گفت:خدا را شکر سطح هوشیاریشون بالا آمده.1ساعت دیگه میفرستیمشون بخش.

1 ساعت بعد بردنم بخش اول مامان بابا و رادمهر آمدن بالا سرم برام گل آورده بودن.

بابا امیر:دخترم من روی رانندگی تو حساب کرده بودم ماشین له شده.

مامان ستاره:عه امیر آقا دخترم را اذیت نکن فدای سرش خدا را شکر حالش خوبه.

بابا امیر:خدا را صد هزار مرتبه شکر الان حالت بهتره بابا

سرم را به نشانه ی تایید نشان دادم

رادمهر: آجی جان قربونت برم یکم حواستو بیشتر جمع کن ما نگرانتیم

-چشم

موافقین ۱ مخالفین ۰
مهرسا پیشگاهی

کاشت نشا صیفی جات

برای کاشت محصولات صیفی کاری نظیر خیار خربزه هندوانه و .... به دو صورت میتوانیم عمل کنیم کاشت مستقیم بذر در زمین و کاشت نشا در زمین اصلی. برای تهیه ی نشا ابتدا مخلوط کوکوپیت و پرلیت را در سینی نشا ریخته و ان را مرطوم میکنیم سپس بذر سصیفی جات را در حالت خشک با یک سم قارچ کش مثل کاپتان مخلوط میکنیم که به این عمل بذر مال کردن گفته میشود سپس با استفاده از یک مفتول فلزی سوراخ هایی در حفره های سینی نشا ایجاد میکنیم و با استفاده از یک پنس بذر ها را در داخل سوراخ ها می اندازیم و روی با کوکوپیت میپوشانیم و دوباره ابیاری میکنیم

برای مشاهده ی ویدیو روی تصویر زیر کلیک کنید

سیزده بدر

موافقین ۱ مخالفین ۰
مهرسا پیشگاهی

ابزار نظر سنجی

ابزار نظر سنجی

دریافت کد ابزار آنلاین

آمارگیر وبلاگ

ابزار حدیث

اوقات شرعی

آوازک

ساعت و تاريخ